راهکارهای ساده و عملیاتی برای مطالعه

وقتی که من کتاب خون شدم!

زمانی که معلم توسعه فردی شدم، واقعا اهل مطالعه نبودم، راستش اصلا هم علاقه ای نداشتم به مطالعه و همیشه خودم رو گول میزدم که موفقیت تو به خاطر عملیاتی بودن مباحثیه که مطرح میکنی،نخوندی هم نخوندی…

وقتی اینستاگرامم رو راه اندازی کردم و تصمیم گرفتم یک بخشش رو بزارم معرفی کتاب، فقط کتاب هایی را معرفی می کردم که خودم یکبار خونده باشمشون، پس مجبور شدم شروع به مطالعه کنم.

 

تپش می‌کند زنده‌تر زندگی راتپش می‌دهد بال و پر زندگی را اقبال لاهوری
عملگرا باش!

یه روز باخواهر کوچیکم که یک کتاب خون حرفه‌ای بود مشکلم رو در میون گذاشتم. خواهرم یه پیشنهاد جالب داد! نرم‌افزار کتاب خوانی مورد علاقه اش رو بهم معرفی کرد و گفت بریز روی گوشیت. من این کار رو کردم و به عنوان کتاب های اول کتبی رو خوندم وگوش دادم که خواهرم توی فیدیبو خریده بود.

(گاهی مهم نیست که یک راهنمای حرفه‌ای در مسیر داشته باشی هر کس که تجربه ای داره میتونه مشاور تو در اون زمینه باشه یاد بگیرکمک بخوای و مهمتر از همه به حرفایی که می شنوی عمل کنی.)

 

 برای همه اون روزهایی که اهل مطالعه نبودم احساس خلا وشرم میکنم:

نمیسوزانمت چون سوختن راعالمی داند

ولی آهسته میگیرم نفس هایت

ومن مسيول مرگ وننگ فرهنگم

به آرامی نخوان علمی،نکن فکری

برو در راه سر مستی

ومرگ نو مبارک برتو و نسلت

کتاب عشق بر طاق بلند استورای دست هر کوته پسند است وحشی بافقی
کتاب عشق بر طاق بلند است ورای دست هر کوته پسند است.

وقتی می خوایم کتاب خون بشیم جواب3تا سوال را باید بدونیم:

√چرا کتاب بخونیم؟

√چطوری کتاب خون بشیم؟

√چطوری بهره وری مطالعه مون رو افزایش بدیم؟

 

چرا کتاب بخونیم؟

1.کتابها تجربه نزیسته ما هستند و از یک جهان دیگه که نمی شناسیمش برامون خبر آوردن

2.کتابها پر از امید های جدید هستند.

3.انگیزه های ویژه برای زندگی نو برامون ایجاد میکنند.

4.کتاب‌ها به ما یاد می‌دن که مشکلات زندگی برای خیلی آدم های دیگه هم بوده و با راهکاری که در اون ماجراها وجود داره  میتونی تفکری نو بسازی.

5.کتاب ها ما را به فکر نو و راهکارهای جدید هدایت میکنند.

6. کتاب آگاهی ما را بالا می بره، و خیلی زود خواهیم دید که ما دیگه اون آدم سابق نیستیم.

«خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.»
ویکتور هوگو

 

 در مکتب محبت آن مه فروغیا الا کتاب مهر کتابی نداشتند فروغی بسطامی
نیست کاری به دورویان جهانم صائب روی دل از همه عالم به کتاب است مرا صائب تبریزی

چطور اهل مطالعه بشیم:

1.با کتاب‌هایی شروع کنید که جذابه و ما بهش علاقه داریم.

مثل رمانها (که خیلی زود پیش میره) و به ما انگیزه شروع یه کتاب جدید رو میده.

2.کتاب های مورد علاقه تون رو لیست کنید.

دردفترچه یادداشت گوشیتون و یا نرم افزار کتاب خوانی، کتاب های مورد علاقه تون رو نشان کنید و یا در یه دفترچه یادداشت و یا دفتر برنامه ریزی شخصیتان بنویسید که انگیزه مند باشید و فکرتون رو اتوماتیک هدایت کنید که با تموم شدن یک کتاب می تونم برم سرکتاب بعدی مورد علاقه ام!

3.همزمان چند تا کتاب را با هم پیش ببرید.

ما همیشه حوصله خواندن یک کتاب را نداریم،به همین خاطر پیشنهاد میدهم چند کتاب را با هم شروع کنید.خیلی لذت بخشه کتاب در زمینه علم آموزی(رشته تخصصی خودتان)، کتاب رمان زندگینامه، کتب مذهبی و کتاب های ادبیات ،من اصولاً ۳ کتاب با هم برمی دارم.

به این شیوه کتاب خوندن خیلی لذت بخشه ما همیشه وقت نداریم و یا گاهی حوصله نداریم مثلاً برای مطالعه یک کتاب علمی زمان خاص و ساکت را خواهان هستیم.من برای دم تخت خوابم دو کتاب یکی رمان و یکی مذهبی گذاشتم که دم خواب فقط چند دقیقه چند صفحه بخونم مثلاً وقتی پیاده روی میرم یا رانندگی می کنم از کتاب صوتی استفاده می کنم و یا وقتی منتظر وقت دکترم هستم یه کتاب توی نرم‌افزارم می خونم.

4.نرم افزارهای کتاب خونی برای خودتون بگیرید .

که همیشه نیاز به کتاب ورقی نداشته باشم و برای مطالعه اهمال کاری نکنم. برای من خیلی جذاب بود این کار.

5. کم‌کم ساعت مطالعه تون رو افزایش بدهید.

اولاش به خودم می گفتم فقط ۱۰ دقیقه و یا فقط ۱۰ صفحه این کار مانع این می‌شد که با کمال گرایی که همیشه زمان مطالعه داشتم مطالعه نکنم ومطالعه کردن رو اصلا شروع نکنم و امروز و فردا کنم.

6.همراه نکردن موبایل در رختخواب.

برای من همیشه ۱ ساعت قبل خواب کار با موبایل وقتم رو می میگرفت و نمی ذاشت مطالعه و یا کار مفیدی کنم. من یک چراغ کوچیک برای خودم خریدم و موبایلم رو برای بیدار شدن نماز صبح توی حال کوک می کردم و می ذاشتم وبه این وسیله زمان مطالعه مفید برای خودم ساختم،زمانیکه قبلا بی فایده و غیر مفید میگذشت.

7.یار کتاب خون هم در مسیر اهل مطالعه شدن اثر گذار هست.

وقتی در شرایطی هستی که باید کتاب های خوب رو به گروهی معرفی کنی ،خودت هم کم کم اهل مطالعه میشی.من همونطور که به دانشجوهام کتاب‌ها رو معرفی می کردم خودمم مجبور بودم اون کتاب رو بخونم و بتونم برای اونها راجع بهش حرف بزنم یک راه دیگه هم هست یک گروه بشید و باهم تعداد صفحه مشخص کنید و هر بار یک نفراون بخش رو توضیح بده و با هم راجع به یک بخش صحبت کنید این کار رو هم من وقتی توی گروه خودشناسی بودمتجربه کردم. هر کس که بخشی رو می خوند خلاصه داخل گروه می گذاشت و استادمون هفته ای درباره یک فصل کتاب صحبت می‌کرد.

8.انتخاب کردنید که بخش هایی از کتاب را به اشتراک بگذارید.

مطلب گذاشتن راجع به کتاب هایی که میخوندید انگیزه خوبی برای اهل مطالعه شدن هست. این کار هم به من انگیزه می داد که زودتر کتابم رو تموم کنم که به اشتراک بزارم و هم به من شهرت لذت بخشی می داد که این فرد یک آدم کتاب خونه.

کتاب معلمی است که بدون عصا و تازیانه ما را تربیت می کند . ( ولتر)

افزایش بهره‌وری از مطالعه:

هر کتابی رو نیاز نیست با تمرکز خاص خوند. من کتاب هایی رو که می خوام و برای تدریس استفاده می  کنم و یا موجب بهتر شدن دانش کاریم میشه رو ویژه مطالعه می کنم.و بقیه کتب مثل زندگی نامه ها و… را روخوانی ساده می کنم.

1.خط کشیدن در کتاب

زیر بخش های مهم خط بکشید یا آن بخش ها رو سوالی کنید.

2.حاشیه‌نویسی می کردم و سوال چالشی

من برای دانشجوهام سوال طراحی می کردم که زمان صحبت کردن باهاشون ازشون بپرسم. اما زمانی که رمان می خونیم فقط می خوایم لذت ببریم و اثر اون روی ناخودآگاهمون باشه.

3.کتاب رو از زبان خودتون تعریف کنید

برای همسرم، دوستم و یا دانشجوهام قسمتی از کتاب رو تعریف می‌کردم. هم اینها لذت می بردن و هم من اون بخش کتاب رو با این کارم به ناخودآگاهم می‌فرستادم.

4.یک کاغذ و قلم کنار دستتان بگذارید تا زمان حواس پرتی سریعا آن را یادداشت کنید

یک  کاغذ کنار دستم گذاشتم. (مخصوصاً وقت مطالعه علمی و یا کتاب های مهم).

زمانی که حواسم پرت میشد روی کاغذ می نوشتم مثال: یاد این می افتادم که به خواهر و یا دوستم قراره یه مطلبی رو بگم به جای اینکه از سر مطالعه ام پاشم و تلفن دستم بگیرم، یه بخش کوچیکش رو روی کاغذ می‌نوشتم تافراموش نکنم. مثل: مامان خرید لباس. همین باعث می شد خیال ذهن من راحت بشه که بعد از مطالعه ام به مادرم زنگ میزنم و بتونم با حواس جمع در اون تایم مطالعه کنم. شاید توی هر مطالعه ۲ ساعت ۱۰ مورد اینطوری پیش می اومد ولی با این کار فرار از مطالعه ام به صفر رسید و کیفیت مطالعه ام افزایش پیدا کرد.

5.استفاده ازبرگه های چسب دار بود که میشه به کتاب چسبوند

این برگه ها به من کمک کرد که نکته نویسی بکنم توی همون جا توی کتابم بزارم بمونه که بعدا بتونم بهشون رجوع کنم.

6.کتاب های مهم رو حتما می خرم و به هیچ عنوان هم به کسی امانتش نمی دم

این کار باعث میشد که من همیشه وقتی به اونها نیاز داشته باشم بتونم برم و یه سری نگاهشون کنم.

این راهکارهای من بود که قطعاً شما می تونید علاوه بر اینها را های دیگه ای هم استفاده کنید.

حیف نیست از همین امشب از این راهکارها استفاده نکنید و مسیر کتاب خون شدنتون رو شروع کنید.

 

شما می خواید از کدوماش استفاده کنید؟ و چه راهکار دیگه ای به ذهنتون میرسه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سلام

به دید نو زندگی نو خوش آمدید

رزرو وقت مشاوره از طریق تلگرام