وقتی در روانشناسی مسیر توسعه ی فردی را شروع کردم اصلا فکر نمی کردم که واژه ی خویشتن دوست، خودخواهی و خودشیفتگی نیست و انقدر در توسعه و ساخت شخصیت بهتر من مهم باشد، خویشتن دوستی یعنی ارزش دادن و احترام گذاشتن شخص به خوشبختی و رفاه شخصی خودش. عشق به خود، نوعی پذیرش است که می توانیم آن را به عنوان احساس حمایت و مراقبت بدون قید و شرط و دلسوزی برای خویش توصیف کنیم. همچنین ممکن است تمایلی برای تأمین نیازهای شخصی، اجازه تفکر غیرقضاوتی و درنظرگرفتن خود به عنوان فردی شایسته، خوب، ارزشمند و لایق سعادت قلمداد شود. می بینید چقدر تعریفش زیباست، انگار می خواهی یه بچه کوچولو رو بغل کنی و ازش حمایت کنی. یک لحظه به رابطه با عشق زندگیتان، یا عزیزترین دوستتان فکر کنید. چه در شرایط عادی و چه در مواقع دشوار و سخت. در شرایطی که آن ها به مشکل برخورد کرده اند، بیشتر این احتمال وجود دارد که شما با آن ها به آرامی صحبت کرده و نسبت به مشکلات شان همدل باشید. اکنون به گفتگوی درونی تان با خودتان فکر کنید، به الگوهای فکری روزانه تان در مورد خودتان و در زمان هایی که احساس می کنید یک آدم شکست خورده هستید در همین شرایط با خودتان چه برخوردی دارید؟ آیا همان رفتار همدلانه و درکی را که نسبت به دوست تان داشتید را نسبت به خودتان هم دارید؟ به احتمال زیاد نه!
کریستین نف روانشناس و محقق می گوید: در جامعه ی بسیار رقابتی امروز، چند تن از ما به واقع احساس خوبی نسبت به خودمان داریم؟ به ظاهر احساس خوب داشتن، زودگذر است به ویژه اگر برای احساس ارزشمند بودن، به خاص و در صدر بودن نیاز داشته باشیم. هر چیزی که کمتر از این باشد، شکست محسوب می شود. به خاطر دارم که در دوران دانشجویی، با آن که زمان زیادی را صرف آماده شدن برای شرکت در یک مهمانی بزرگ کرده بودم از مو، آرایش و لباس هایم به دوستم گله می کردم. او با گفتن اینکه نگران نباش، ظاهر تو خوب است سعی می کرد آرامم کند. خوب و عالی؟ اوه، من همیشه می خواستم تا خوب و عالی به نظر برسم… تمایل به خاص بودن، قابل درک است؛ اما مسئله این است که بنا به تعریف، غیر ممکن است که همه افراد هم زمان در صدر باشند. توجه به مشکلات ناشی از دوست نداشتن خود کمبود عشق به خود، ممکن است سبب انتخاب های اشتباهی در زندگی شود که می توانند به ما آسیب برسانند.
معمولا کمبود عشق به خود با عدم اعتمادبه نفس همراه است. این کمبودها باعث می شود تا آگاهانه یا ناآگاهانه آسیب ببینیم و از توجه به نیازهای اساسی خود غافل شویم. توجه داشته باشید که کمبود عشق به خود سبب وابستگی مخرب به دیگران به منظور تأیید از سوی آن ها می شود. معمولا این مشکل می تواند مانعی در مسیر پیشرفت عاطفی فرد شود. تا جایی که شخص برای به دست آوردن تأیید دیگران از خواسته ها و نیازهای اساسی خود می گذرد. گری جان بیشاپ می گوید: تمام مدتی که درگیر بگومگو و قضاوت های درونی هستی، که البته هیچ وقت هم متوقف نخواهند شد، صدایی آرام زیر گوشت زمزمه می کند: «خیلی تنبل و خرفتی و اصلا به درد هیچ کاری نمی خوری.» تو حتی متوجه نیستی چقدر به این زمزمه اعتقاد داری یا چه اندازه تباهت می کند. تو فقط تمام روز کار می کنی تا بر استرس ها و فشارهای روحی ات چیره شوی، زندگی ات را نجات دهی و اگر نتوانی چرخ لعنتی زندگی را بچرخانی، تن به تسلیم می دهی و شاید هرگز به جایی که در زندگی می خواستی نرسی. شاید هیچ گاه به آن شادی، اندام ایده آل، شغل یا ارتباطی که آرزویش را داری نرسی.
توجه به تجربیات کودکی روابط میان فرزندان و والدین بر روی رشد شخصیت کودک تأثیرگذار است. کودکانی که نیازهای عاطفی، روحی و جسمی شان تأمین نشده باشد، در آینده اعتمادبه نفس کمتری خواهند داشت. پیام های منفی و تکراری که در دوران کودکی دریافت می شود معمولا در ذهن افراد باقی می ماند. این پیام ها در آینده بر روی تصویری که فرد از خودش دارد تأثیر مخرب خواهد داشت. مثلا وقتی یک بچه در کودکی «ناتوان» خطاب می شود، در بزرگ سالی حتی اگر شواهد خلاف آن را نشان دهد اما او فکر می کند که حقیقتا ناتوان است. چرا خویشتن دوستی مهم است؟ چون من با رفتاری که انجام می دهم متفاوتم و یکی نیستیم. من یعنی هویت، شخصیت و ذات با ارزشم؛ اما رفتار درست یا غلط من یعنی آموخته هایی که از پدر و مادر، اطرافیان، جامعه و رسانه ها و… گرفته ام. من محترم و لایق آفریده شده ام و تا ابد هم این گونه هستم، ولی رفتارم می تواند اشتباه باشد، چون الگوی رفتاری من اشتباه بوده است. مربی و معلمان من بر اساس آموزه های غلط مرا راهنمایی کرده اند. اگر من کاری اشتباه انجام می دهم باید رفتارم را زیر سؤال ببرم و بگویم این رفتارم باید اصلاح شود. این یعنی رفتارم را دوست ندارم، ولی این رفتار غلط ارتباطی به من که ذاتا باارزش، محترم و گرامی هستم ندارد.
عشق به خود یکی از مؤلفه های مهم عزت نفس و زندگی بهتر به شمار می آیند. عموما درک احساسات خود، اگر غیر ممکن نباشد، بدون امکان عشق ورزیدن و پذیرش خود، دشوار است. محققان کشف کرده اند که عشق به خود با بسیاری از مزایا مثل رضایت بیشتر از زندگی، افزایش شادی و صبر و تحمل بیشتر همراه است. حتی ثابت شده افرادی که از سطح خود دلسوزی بالایی برخوردارند غالبا می توانند با سهولت بیشتری نسبت به کسانی که نسبت به خود سخت گیر هستند بر حوادث دشوار زندگی مانند طلاق یا مرگ اعضای خانواده غلبه کنند. وقتی پدر از دنیا رفت این خویشتن دوستی باعث شد خیلی سریع تر با درد خودم کنار بیایم. درد بود، سوگواری بود، اما پذیرش و شفقت شاه راه درمانی برای من بود. عشق به خود همچنین می تواند منجر به بهبود روابط شود. این ایده که قبل از عشق به دیگران، فرد باید عشق به خود را تمرین کند، ایده ای است که مورد قبول بسیاری از روانشناسان است و تحقیقات زیادی نشان داده که تمرین خود دوستی و مهربانی به خود احتمالا باعث بهبود روابط بین فردی نیز می شود.
افرادی که نسبت به خود، شفقت و عشق دارند، معمولا در روابط بین فردی نیز احساس بهتر و خوشبختی بیشتری دارند بنابراین ممکن است بهتر بتوانند نیازها و عقاید خود را مطرح کنند. به علاوه، کسانی که اول یاد می گیرند چگونه عاشق خود باشند، ممکن است بهتر بتوانند به دیگران عشق و مهربانی بورزند، زیرا با توانایی مراقبت و عشق به خود، شخص ظرفیت و تجربه بیشتری برای دوست داشتن و مراقبت از دیگران خواهد داشت. به گفته ی کریستن نف، خویشتن دوستی از سه مؤلفه تشکیل شده است: مهربان بودن با خودمان زمانی که اشتباه می کنیم (مهربانی با خود) تشخیص اینکه رنج بخشی از تجربه انسان است و برای همه اتفاق می افتد. (انسانیت مشترک) مشاهده ی احساس ها و افکارمان بدون اینکه قضاوت شان کنیم. (ذهن آگاهی) با گفتگوهای درونی مداوم ذهن و مشغله ی زندگی امروزی، ایده ی خویشتن دوست بودن ممکن است هدفی والا و کمی بزرگ به نظر برسد. یک احساسی دور افتاده که باید در یکزمانی در آینده به دست آید. اما لازم به یادآوری است که اگر ما با لطافت و مهربانی با خودمان صحبت کنیم، رفتار کنیم و قضاوت کنیم، به احتمال زیاد می توانیم این رفتار را به دنیای خارج و نحوه ی تعامل و تفکرمان با دیگران هم ببریم. شفقت چیزی است که باید پرورش داده شود، عمدتا به این دلیل که یک کیفیت ذاتی است و منتظر است تا مورد استفاده قرار گیرد. این خویشتن دوستی نوعی کیفیت است که به سادگی با سرعت زندگی امروزی ما، با تعهداتی که در زندگی مان داریم و گفتگو های درونی روزمره مان، در عمق زندگی مان دفن می شود. فقط وقتی ذهن را ساکت می کنیم و فضایی ذهنی برای خودمان ایجاد می کنیم، داشتن روابط بهتر، مهربان و دلسوزتر بودن با خودمان، تأثیری مانند پخش شدن امواج دارد که در زندگی روزمره و روابط میان فردی ما هم گسترش می یابد.
داشتن احساس بهتر از تصویر بدنی خود بر اساس مطالعه ای که در مجله Image Body منتشر شده است، افرادی که خویشتن دوست هستند، تمایل دارند که رابطه ی بهتری با بدن شان داشته باشند. داشتن یک رابطه ی سالم تر با غذا در ادامه همان پژوهش مجلهImage Body نشان داده شد که افرادی که خویشتن دوست هستند، به صورت شهودی تر و در رابطه با تغذیه خود هستند. جنبه های عشق به خود عشق به خود شامل چهار جنبه است: خودآگاهی، ارزش شخصی، عزت نفس و مراقبت از خود. حتی اگر تنها یکی از جنبه های بالا را از دست داده باشید، دیگر نمی توانید کاملا بگویید که عشق به خود دارید. برای داشتن چنین چیزی باید با این چهار جنبه همسو باشید. سفر رسیدن به عشق به خود، تفاوتی با روبرو شدن با قسمت های ضعیف و بعضا ترسناک خودمان ندارد! شاید به دلیل همین ترس از روبرو شدن با چنین چیزی است که هیچ کس نمی خواهد بنشیند و با خودش گفتگو کند. دستیابی به خویشتن دوستی دشوار است زیرا این بدان معناست که شاید باید کارهای خاصی که عادت به انجام دادنشان داریم و افرادی را که به آن ها اعتیاد داریم از زندگی خود حذف کنیم. از بین بردن وابستگی خودمان به مردم و عاداتی که مغایر فرضیه عشق به خود باشد، در صورتی که منجر به رسیدن به چنین عشقی شود، امری ارزشمند است!
چند تمرین برای خویشتن دوستی برای عشق به خود و خویشتن دوستی کافی است که آرام باشید و نفس عمیقی بکشید و خود را در آغوش بکشید و تمرین های زیر را با خود شروع کنید:
1 هر روز را با گفتن مسئله ای مثبت به خود شروع کنید. مثلا به خود بگویید که چقدر خوب است از پس این موقعیت برآمدید یا امروز چقدر زیبا به نظر می رسید و هر چیزی که باعث لبخند شما می شود را با خود تکرار کنید.
2 صلح با خود را از بشقاب غذای خود شروع کنید. می توانید کم کم لایف استایل و سبک غذا خوردن خود را سالم کنید.
3 ورزش کردن و زندگی پرتحرک را آغاز کنید و بیاموزید که با بدن خود به درستی رفتار کنید و همچنین مراقب سلامتی پوست خود باشید.
4 هرچه که در افکار شما جای دارد را باور نکنید. به این مسئله توجه داشته باشید که همیشه یک منتقد درونی در درون ما وجود دارد که سعی می کند ما را کوچک کند و توانایی ما را نادیده بگیرد و در نتیجه ما را در ریسک های زندگی ایمن نگه دارد. نکته ی منفی این مسئله این است که ما را از داشتن یک زندگی کامل باز می دارد.
5 خود را با افرادی که شما را دوست دارند و همیشه شما را تشویق می کنند محاصره کنید. بگذارید آن ها مدام به شما یادآوری کنند که چقدر شگفت انگیز هستید.
6 ذهن مقایسه گر خود را متوقف کنید. همیشه این مسئله را به یاد داشته باشید که همانند شما در این کره ی خاکی وجود ندارد بنابراین هرگز نمی توانید به شکل منصفانه خود را با فرد دیگری در این دنیا مقایسه کنید. توجه کنید که تنها شخصی که باید خود را با او مقایسه کنید، خود شما هستید. گذشته ی شماست.
7به تمامی روابط سمی خود پایان دهید. به طور جدی هر فردی که باعث می شود شما احساس نکنید شگفت انگیزید، شایسته ی عضویت در زندگی شما را ندارد. بنابراین باید فورا آن رابطه مسموم را خاتمه دهید.
8بردهای خود در زندگی را جشن بگیرید. اهمیتی ندارد برد بزرگ یا کوچکی باشد. شما تنها کاری که باید بکنید این است که به پشت خود بزنید و به خود افتخار کنید.
9از منطقه ی ایمن خود خارج شوید و چیز جدیدی را امتحان کنید و کمی ریسک کنید چرا که زندگی بدون ریسک یک شوخی بزرگ است. خواهید دید که کارهای باورنکردنی را تجربه می کنید. وقتی کاری را انجام می دهید که قبلا فکر می کردید نمی توانید، شگفت زده می شوید.
10چیزهایی که باعث تفاوت شما با اطرافیان می شود را در آغوش بگیرید و دوست داشته باشید. این مسائل باعث خاص شدن شما می شود. باید این مسئله را دریابید که زیبایی را نمی توان تعریف کرد و این همان چیزی است که شما آن را می بینید. در دنیایی زندگی می کنیم که مجلات و اینستاگرام نوعی زیبایی فیک را به ما عرضه می کنند. اجازه ندهید فتوشاپ های مدل ها احساس اعتمادبه نفس شما را بگیرند. در نهایت امر و بدون هیچ گونه فتوشاپ و لوازم آرایشی، تا حدودی همه مانند هم هستیم و از زیبایی نسبی برخورداریم.
11برای آرام کردن ذهن خود، هر روز زمان بگذارید. آرام باشید و نفس بکشید و ذهن خود را از افکار توخالی پاک کنید و فقط در آن لحظه حضور داشته باشید.
کافی است این تمرینات ساده را هر روز به خود یادآور شوید تا عشق به خود را بیشتر از قبل کنید. یادتان باشد که عشق به خود چیزی فراتر از پوشیدن لباس زیبا و استفاده از آرایش ها و زیورآلات گران قیمت و ادعای دوست داشتن خود است. عشق به خود اصطلاحی برای کارهای مختلفی است که از نظر جسمی و غیر جسمی نسبت به خود انجام می دهیم. بسیاری از افراد آراسته و شیک وجود دارند که ما مطمئن هستیم هیچ درکی از خویشتن دوستی و عشق به خود ندارند. این که خود را دوست داشته باشید عملی خودخواهانه نیست، این یک عمل مثبت و رفتاری مهربانانه نسبت به دیگران است زیرا وقتی خودتان را دوست دارید، دیگران مجبور نیستند با مشکلات حل نشده شما کنار بیایند.